سفارش تبلیغ
صبا ویژن

86/12/11
4:17 عصر

زردشتیان

بدست غلام العباس در دسته

عنایات قمر بنی هاشم علیه السلام به زردشتیان

 

•    بچه‌ام الان می‌میرد!

•    برای شفای فرزندم

•    زن زرتشتی گفت: آقا مریضی دارم بیایید!

•    خانم زردشتی و نذر اباالفضل العباس علیه السلام

 

?     بچه‌ام الان می‌میرد!

1. روزی برای ملاقات و احوالپرسی به منزل ثقه المحدثین مرحوم حاج سیدحسین فخرالحسینی، معروف به حاج سیدحسین اصفهانی (روضه خوان)، رفتم. ایشان درب را باز کردند و مشغول صحبت شدیم.

در این اثنا، ناگهان یک زن زرتشتی سراسیمه و گریه کنان به طرف منزل ایشان‌آمد و تا ایشان را دید، سلام کرده گفت: حاج آقا، فورا به منزل ما بیایید و یک روضه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بخوانید که بچه‌ام در حال جان کندن است! آقا گفت: من مریض هستم و حالم برای آمدن به منزل شما مقتضی نیست. خانم مزبور با آه و ناله اصرار کرد و ایشان گفتند: خوب، بروید یک ساعت دیگر می‌آیم. جواب داد: حاج آقا، فرصت نیست، بچه‌ام الان می‌میرد، اگر نمی‌توانید بیایید همین جا روضه‌ای برایم بخوانید. گفتند: اینطور که نمی‌شود! گفت: مانعی ندارد. در نتیجه، در دهلیز منزل که دارای چند سکو بود نشسته و متوسل به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام شدند. زن زرتشتی گریه زیادی کرد و به منزل رفت.

سؤال کردند: آقا، زرتشتیان هم به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام عقیده دارند؟! گفتند: بله، هر وقت گرفتاری‌یی دارند متوسل به حضرت می‌شوند و حاجت خود را هم خیلی زود می‌گیرند چند روز بعد از وقوع این قضیه، مرحوم حاج سیدحسین را ملاقات کردم و از نتیجه امر سؤال نمودم، گفتند: زن زرتشتی آمده و گفته است وقتی به منزل رسیدم دیدم حال بچه‌ام خوب شده، چشم باز کرده و غذا هم می‌خورد. خداوند به برکت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام به او شفا داده است.

 

?     برای شفای فرزندم

به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام متوسل شوید

2. مرحوم حاج غلامعلی، معروف به بمبئی والا، از چهل سال قبل هر سال مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء علیه السلام را منعقد می‌نمود و همیشه هم جمعیت بسیار زیادی در آن منزل جمع می‌شدند. ضمنا از آنجا که منزل وی در خیابان سلمان فارسی قرار داشت و در حوالی منزلش جمعی از زرتشتیها می‌نشستند ، برخی از آنها نیز در مجلس وی شرکت می‌کردند.

مرحوم حجت الاسلام حاج میرزا احمد هروی، که از روضه خوانهای قدیمی یزد بودند و منزلشان هم در همین محله قرار داشت، روزی بر سر منبر گفتند: همین الان یک نفر زرتشتی به درب منزل ما آمده و گفت مریضی دارد که در حال موت است، فورا به مجلس روضه خوانی بروید و برای شفای فرزندم به حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شوید حال از همه شما حضار، می‌خواهم که با توجه کامل، به آن حضرت متوسل شوی و شفای این مریض را به برکت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام از خداوند بگیرید.

اتفاقا آنروز بسیار عزاداری خوبی شد و خداوند آن مریض زرتشتی را شفا داد.

 

?     زن زرتشتی گفت: آقا مریضی دارم بیایید!

3. یکسال، مردم حجت الاسلام حاج شیخ حسین فقیه خراسانی(فرزند ارشد حضرت آیت الله حاج شیخ غلامرضا فقیه خراسانی) در همین منزل منبر رفتند و گفتند: امروز، زمانی که به این مجلس می‌آمدم یک نفر زن زرتشتی من را دید و گفت: آقا، مریضی دارم، لطفا به منزل ما بیایید و یک روضه اباالفضل العباس علیه السلام برایمان بخوانید. گفتم: خانم ، من فرصت ندارم و هم اکنون باید برای منبر، به منزل حاج غلامعلی بروم. گفت : مانعی ندارد، الان که به منزل حاج غلامعلی رفتید، به حضرت توسل بجویید و شفای مریضم را بگیرید. گفتم : به چشم.

مرحوم فقیه خراسانی،‌ سپس طبق معمول به وعظ و خطابه مشغول شده و در پایان به باب الحوائج حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام توسل جستند و شفای مریض آن زرتشتی را از خداوند متعال درخواست کردند.

 

?     خانم زردشتی و نذر اباالفضل العباس علیه السلام

جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ کاظم صدیقی زنجانی، در یکی از سخنرانیهای خود که در تاسوعای سال 1419 هـ . ق از تلویزیون پخش می‌شد، وقتی که مجری برنامه از ایشان درخواست کرد کرامتی را از حضرت قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیه السلام برای شنوندگان محترم بیان کند،‌ فرمودند:

4. چند سال قبل دهة عاشورا در مجلسی صحبت داشتم. روز تاسوعا صاحب و بانی مجلس که پدر شهید هم بود به من گفت :‌ آقا، از کرامات حضرت اباالفضل العباس علیه السلام صحبت کنید و سپس افزود: روزی یک خانم زردشتی به منزل ما آمد، مقداری قند و چای آورد و گفت : اینها نذر حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام است!

گفتم: شما زردشتی هستید و آنگاه برای حضرت ابالفضل العباس علیه السلام قند و چای آورده‌اید؟! گفت : بلی، من فرزندی داشتم که شدیدا گرفتار بیماری شد، به گونه‌ای که تمام دکترها در معالجه‌اش عاجز ماندند و او را جواب کردند. ناگزیر متوسل به حضرت قمر بنی‌هاشم اباالفضل العباس علیه السلام شدند و آن بزرگوار فرزندم را شفا داد.